این روز ها به تظاهر میگذرد ...
تظاهر به بی خیالی ...
تظاهر به شادی ...
تظاهر به این که مهم نیست ...
اما چه سخت میکاهد از جانم این نمایش ...!!!
*AsHeGhAnE-عاشقانه*...بزرگترین و برترین وبلاگ عشقولانه... |
نمایش تلخ ...
این روز ها به تظاهر میگذرد ... تظاهر به بی خیالی ...
تظاهر به شادی ...
تظاهر به این که مهم نیست ...
اما چه سخت میکاهد از جانم این نمایش ...!!!
ارزوی مرگ ...
نمی دونم چه جریانیه ؟؟!!! هر کی میگفت برام میمیره ...
بلایی سرم اورد که مرگ ارزوم شد ... !!!
خیلی خیلی داغونم این روزا برام دعا کنین بچه ها ... !!!
کاش بودی ...
نمی دانم چرا این روز ها اینقدر دلتنگ دیروزی هستم که تو کنارم بودی ... می خندم به گذشته ای که فکر میکردم ... نباشی دیگران مثل تو میتوانند دوستم داشته باشند ...
ان روزها انقدر سرم شلوغ بود که در میان ان همه شلوغی عشق و احساست را نادیده گرفتم
و به هوای عشق دیگری تو را تنها گذاشتم ...
شاید انقدر مهربان بودی که ارزش همه ی خوبی هایت را حال که نیستی میدانم ... !!!
این روزها بد جور دلتنگ با تو بودن هستم حال که قصه ی من و تو با هزار سوال بی جواب تمام شده !!!
حالا می فهمم که اگر نباشی هیچ کس تکرار دوباره ی تو برایم نخواهد بود ...
ولی ... افسوس که دیگر نیستی !!!
قضاوت ...
پیش از ان که درباره ی زندگی و گذشته و شخصیت من قضاوت کنی ... خودت را جای من بگذار ...
از مسیری که من گذشتم عبور کن ...
با غصه ها ...
تردید ها ...
ترس ها ...
درد ها و خنده هایم زندگی کن ...
یادت باشد هر کس سر گذشتی دارد ... هرگاه به جای من زندگی کردی
ان گاه میتوانی در موردم قضاوت کنی !!!
یکی بود ...
می خواهم از داستان علاقه ام به تو بنویسم ... یکی بود یکی ...
.
.
.
بی خیال !!!
خلاصه اش میشود اینکه دوستت داشتم و نفهمیدی ... !!!
این گونه نبودم ...
درونم غوغاست ... ساده میشکنم ...
با یک تلنگر کوچک ...
.
.
.
این گونه نبودم ....
این گونه شدم !!!
[ چهار شنبه 23 بهمن 1392برچسب:این گونه نبودم ,,,این گونه نبودم ,,,, ] [ 2:22 PM ] [ sajad faghihnia ]
[ خداوندا
خداوندا؛
دقیق یادم نیست آخرین بار؛
کی خود را پیدا کردم؛
اما خوب یادم هست؛
هر گاه که گم شدم؛
دستم در دست تو نبود ...
[ یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:خداوندا, ] [ 1:33 PM ] [ sajad faghihnia ]
[ دکتر علی شریعتی
خدا را سپاس که عمر را در خواندن و نوشتن گذراندم که بهترین شغل را در زندگی، مبارزه برای آزادی و نجات ملتم میدانستم و اگر این دست نداد، بهترین شغل یک آدم خوب، معلمی و نویسندگی است و من از هجده سالگی کارم این هر دو و حماسهام اینکه، کارم گفتن و نوشتن بود و یک کلمه را در پای خوکان نریختم. یک جمله را برای مصلحتی حرام نکردم و قلمم همیشه در میان من و مردم در کار بود و جز دلام یا دماغام کسی و چیزی را نمیشناخت و فخرم این که در برابر هر مقتدرتر از خودم متکبرترین و در برابر ضعیفتر از خودم متواضعترین بودم. [ یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:دکتر علی شریعتی, ] [ 1:32 PM ] [ sajad faghihnia ]
[ آموختم
آموختمآموختم :
[ یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:آموختم, ] [ 1:31 PM ] [ sajad faghihnia ]
[ مـیـفهــمـی چــــه میگویــــم
هــــوا را هــــــر چــــقــدر نفـــــس بــکــشــــے مــثـــل تـــــ♥ــــــــو
[ یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:مـیـفهــمـی چــــه میگویــــم , ] [ 1:31 PM ] [ sajad faghihnia ]
[ صبر
به سلامت
مگر خودت نگفتی خداحافظ؟
دیگر هم سراغم را نگیر!
[ یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:به سلامت, ] [ 1:28 PM ] [ sajad faghihnia ]
[ این قاعده ی بازی است....
کاش زندگی ما آدم ها...
کاش زندگی ما آدم ها...کاش زندگی به همین سادگی بود سکوت …
سکوت …سکوت … [ سه شنبه 25 دی 1392برچسب:سکوت … , ] [ 3:55 PM ] [ sajad faghihnia ]
[ اینکه باید فراموشت می کردم....
اینکه باید فراموشت می کردم....
|
|